گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸

 

چو دل شد زان او هرگز نمیرد

چو خورد از خوان او هرگز نمیرد

به سر می‌گردم از عشقش، چو دانم

که سرگردان او هرگز نمیرد

تن عاشق بمیرد در جدایی

[...]

اوحدی