گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

آن عید جان کجاست که قربان او شویم

دریک نظاره کشته جولان او شویم

جولانگهش کدام زمین است کز مژه

خاشاک روب عرصه میدان او شویم

ما را تمتعی نبود از جمال او

[...]

جامی