گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵

 

امروز عید ماست، که قربان او شدیم

اکنون شویم شاه، که دربان او شدیم

چندان غریب نیست که باشد غریب‌دار

این سرو ماه چهره، که مهمان او شدیم

ای بادصبح، بگذر و از ما سلام کن

[...]

اوحدی