گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ابو المظفر شروان شاه اخستان بن منوچهر

 

صبح خیزان بین قیامت در جهان انگیخته

نعره‌هاشان نفخ صور از هر دهان انگیخته

صبح پیش از وقتشان عید از درون برخاسته

مرغ پیش از وجدشان شور از نهان انگیخته

روزه پا اندر رکاب، ایشان به استقبال عید

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۴ - مطلع دوم

 

ماه نو دیدی حمایل ز آسمان انگیخته

اختران تعویذ سیمین بی‌کران انگیخته

شب ز انجم گرد بر گرد حمایل طفل‌وار

سیمهای قل هواللهی عیان انگیخته

صحف مینا را ده آیت‌ها گزارش کرده شب

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - مطلع سوم

 

این تویی کز غمزه غوغا در جهان انگیخته

نیزه بالا خون بدان مشکین سنان انگیخته

نقش زلفت بر رخ و نقش رخت در چشم من

بوستان از ابر و ابر از بوستان انگیخته

پرنیان خویی و دیباروی و از بخت من است

[...]

خاقانی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۸

 

ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته

صد سیل خونین عشق تو از چشم جان انگیخته

ای کار دل ناساخته ناگاه بر دل تاخته

برقع ز روی انداخته وز دل فغان انگیخته

تو همچو مست سرکشی افکنده در جان مفرشی

[...]

عطار