گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱۹

 

گرچه دارد تلخی زهر اجل جام وداع

برامید مرگ می نوشم به هنگام وداع

آخر بیماری جانکاه می باشد هلاک

اول هجران جانسوزست انجام وداع

حیرتی دارم که چون خواهم سفر کردن ز خویش ؟

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۴

 

خون شد دلم از شنیدن نام وداع

جان رفت به باد غم ز پیغام وداع

ای هجر، که را می‌کشی امروز، که دی

من زهر اجل چشیدم از جام وداع

قدسی مشهدی