گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

دل بسکه چشم شوخ تو را نام می‌گرفت

چشمم به گریه روغن بادام می‌گرفت

می‌کرد جا به خانهٔ سیماب انتخاب

هرگاه بی قرار تو آرام می‌گرفت

انگشت رو به باده که می‌کرد فی‌المثل

[...]

سعیدا