گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹

 

چه غفلت یارب از تقریر یأس انجام می‌خیزد

که دل تا وصل می‌گوید ز لب پیغام می‌خیزد

خیال چشم او داری طمع بگسل ز هشیاری

که اینجا صد جنون از روغن بادام می‌خیزد

چسان بیتابی عاشق نگیرد دامن حیرت

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۰

 

بهار حیرت‌ست اینجا نه‌گل نی جام می‌خیزد

ز هستی تا عدم یک دیدهٔ بادام می‌خیزد

خروش فتنه زان چشم جنون آشام می‌خیزد

که جوش ‌الامان از جان خاص و عام می‌خیزد

دلیل شوق نیرنگ تماشای که شد یارب

[...]

بیدل دهلوی