گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۹

 

دور هستی پیش از گامی تمامش کرده‌ایم

عمر وهمی بود قربان خرامش کرده‌ایم

شیشه‌ها باید عرق برجبههٔ ما بشکند

کز تری‌های هوس تکلیف جامش کرده‌ایم

ماجرای صبح و شبنم دیدی از هستی مپرس

[...]

بیدل دهلوی