گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲

 

ساقیا گه جام ده گه جام خور

گر به معنی پخته‌ای می خام خور

زر بده، بستان میِ تلخ آنگهی

با بت شیرین سیم‌اندام خور

گردن محکم نداری پس که گفت

[...]

عطار
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

پیر چون گشتی، چو طفلان بازی دنیا مخور

میخور آخر سرت، زنهار از وی پا مخور!!

بس ک دل پر گشته ز اندوه تهیدستی ترا

نیست جای غم دگر دل دل، غم بیجا مخور!

نیست چون بیصرفه هرگز خرجت از عقل معاش

[...]

واعظ قزوینی