گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۲

 

ای ساز قدس دل به جهان نوا مبند

یکتاست رشته‌ات به هر آواز پا مبند

تمثال غیر و آینه‌ات این چه تهمت است

رنگ شکسته بر چمن ‌کبریا مبند

ای بی‌نیاز کارگه اتفاق صنع

[...]

بیدل دهلوی