گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد

دور از ره هجر تو وصالی دگر آمد

در دیده خیالی که مرا بد ز رخ تو

یکباره همه رفت و خیالی دگر آمد

بر مرکب شایسته شهنشاه شکوهت

[...]

سنایی