گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

هیچ می‌گویی اسیری داشتم حالش چه شد

خستهٔ من نیم جانی داشت احوالش چه شد

هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه

می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بربالش چه شد

هیچ کلک فکر می‌رانی بر این کان خسته را

[...]

محتشم کاشانی