گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۱

 

از بیم غصه شب و خوف ملال روز

روزم خیال شب کشد و شب خیال روز

آسوده خسته یی که بخواب عدم بود

وارسته از عذاب شب و قیل و قال روز

شب همچو شمع سوخته و روز مرده ایم

[...]

اهلی شیرازی