گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۶

 

دوربین خونین جگر از نظم احوال خودست

روز و شب طاوس لرزان بر پر و بال خودست

شیشه ای کز طاق افتد بشکند، چون آسمان

از هزاران طاق دل افتاد و بر حال خودست؟

خاکساری شد حصار از دیده بدبین مرا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۸

 

خواجه بیتاب در اظهار زر و مال خودست

نعل طاوس در آتش ز پر و بال خودست

خبر از حال کسی نیست خودآرایان را

همه جا دیده طاوس به دنبال خودست

می کند زلف سپرداری حسن از آفات

[...]

صائب تبریزی