گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

منم امروز و حالتی که مپرس

وز وداعت ملالتی که مپرس

رفتی و بی تو جان نرفت از تن

دارم از تو خجالتی که مپرس

مانده ز انکار عشق توست فقیه

[...]

جامی