گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۴

 

چشمی که داشتم به امید وصال باز

بر هم فتاده شد به ضرورت خیال باز

برقع فرو گذاشت به رویم خیال دوست

تا رغم من نقاب گشاد از جمال باز

بسیار چون سکندر محروم نا امید

[...]

حکیم نزاری