گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۱۷

 

تا چند ز مرگِ خویش غمناک شوی

آن بِه که ز اندیشهٔ خود پاک شوی

یک قطرهٔ آب بودهای اوّلِ کار

تا آخرِ کار، یک کفِ خاک شوی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۵

 

ای دل چو درین راه خطرناک شوی

از کار زمین و آسمان پاک شوی

مهتاب بتافت، آسمان سیر ببین!

زان پیش که در زیر زمین خاک شوی

عطار