گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است

در بزم روزگار چراغی نمانده است

مانند غنچه سر به گریبان کشیده ایم

ما را به سیر باغ دماغی نمانده است

دستی که گل زند به سر بلبلی کجاست

[...]

سیدای نسفی