گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

امشب تو باز چشم و چراغ که بوده‌ای؟

جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده‌ای؟

ای باغ نوشکفته کجا رفته‌ای چو ابر؟

ای سرو نورسیده به باغ که بوده‌ای؟

من چون چراغ چشم به راه تو داشتم

[...]

هلالی جغتایی