×
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۹
سودای عقل موی دماغ کسی مباد
داغ فسردگی گل باغ کسی مباد
کردی ستم به غیر و من از رشک سوختم
روشن چراغ کس ز چراغ کسی مباد
۲ بیت