گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت

به سینه از هوس آتش تو داغ شکفت

چرا به سر زنم شعله را چو پروانه

بدین نشاط که امشب گل چراغ شکفت

ز بسکه جامه به تن تنگ بود زد صد چاک

[...]

سعیدا