گنجور

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید غدیر گوید

 

ساقیا می ده که می جان است گویی نیست هست

جان چه باشد باده ایمان است گویی نیست هست

گر نداری صاف، دردم می کشد دُردم بده

درد ما را دُرد درمان است گویی نیست هست

ساقیا عید غدیر است و به منبر مصطفی

[...]

۴۵ بیت
الهامی کرمانشاهی