گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱

 

پیش تو نشست و خاست نتوان کردن

وز لعل تو باز خواست نتوان کردن

چشمت که درو میل نگنجد، بر اوست

خالی که به میل راست نتوان کردن

اوحدی