گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

از چرخ کهن محنت و دردم تازه ست

وز نالۀ من همه جهان آوازه ست

وین غصّه که من می کشم از هجرانت

چون آرزوی من بتو بی اندازه ست

کمال‌الدین اسماعیل
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸۷

 

خوشدلی فرش است در هر جا شراب و ساز هست

غم نگردد گرد آن محفل که غم پرداز هست

در صدف گوهر جدا باشد ز آغوش صدف

وصل هجران است هر جا دورباش ناز هست

صائب تبریزی