گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱

 

با من دلشده گر یار نسازد چه کنم؟

دل غمگین مرا گر ننوازد چه کنم؟

بر من آن است که با فرقت او می‌سازم

وصلش ار با من بیچاره نسازد چه کنم؟

جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر

[...]

عراقی