گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود است

حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است

کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند

هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است

شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود

[...]

۷ بیت
اسیر شهرستانی