گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸

 

نازنین، عیب نباشد، که کند ناز ای دل

او همی سوزدت از عشق و تو می‌ساز ای دل

اگرت میل به خورشید رخش خواهد بود

بر حدیث دگران سایه بینداز ای دل

او به آواز تو چون گوش نخواهد کردن

[...]

اوحدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

با غصّه روزگار می ساز ای دل

پوشیده ز یار عشق می باز ای دل

گر خلق نصیحتی کنندت زنهار

از دوست به هیچکس مپرداز ای دل

جهان ملک خاتون