گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۲

 

خار وگل از هوای تو دمساز آتش است

نازی که می کشیم همین ناز آتش است

در فتنه هیچکس به خموشی نمی رسد

راز نگفته شوخ تر از راز آتش است

۲ بیت
اسیر شهرستانی