گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد کس

همین بس کار من کاری که من دارم ندارد کس

چه باشد گر نباشد دردی و داغی چو من کس را

نگار لاله رخساری که من دارم ندارد کس

ترحم می کند بر حال من هر کس که می بیند

[...]

فضولی