گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۱۸

 

دوش آمد و گفت: بی قراری شب و روز

بیکار نشسته در چکاری شب و روز

هرگز نگشایم درِ تو لیک بدانک

جز حلقه زدن کارنداری شب و روز

عطار