گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۶

 

شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش

گر خون من از شوخی ریزد بگذاریدش

من که آن روز کز خشم به کف تیغی

گونی بر قیبانت بر بسته بیاریدش

تخمی که ازو روید درد و غم دلداری

[...]

کمال خجندی