گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷

 

چه جای دشمنی است آن که یار کرد و برفت

به اختیار سفر اختیار کرد و برفت

نظر به غیر چرا ی کنم جزای من است

که خون دیده ی من در کنار کرد و برفت

مرا به درد دل و سوز سینه ی مجروح

[...]

حکیم نزاری