گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۹

 

مدتی شد که یار می ناید

وان بت گلعذار می ناید

جان خود را شکار او کردم

رغبتش بر شکار می ناید

می شمارند بس که یارانش

[...]

امیرخسرو دهلوی