گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴

 

نمی‌دانم که نی چون من چرا بسیار می‌نالد؟

دمادم می‌زند یارش، ز دست یار می‌نالد

نشسته بر ره بادست و بادش می‌زند هر دم

از آن رو زرد و بیمارست و چون بیمار می‌نالد

دمیدندش دمی در تن از آنرو روح می‌بخشد

[...]

سلمان ساوجی