گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

گر دوست بکام در کنارم باشد

با نیک و بد جهان چکارم باشد

در عشق وی آبروی من هیچ نماند

ور ماند ز چشم اشکبارم باشد

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

تا آرزوی روی نگارم باشد

در دیده جان ز غم غبارم باشد

گویی که به دل آب صبوری می زن

بر آتش عشق چون قرارم باشد

جهان ملک خاتون
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

خوش آنکه دمی زمانه یارم باشد

معشوقه چو سرو و در کنارم باشد

بر توسن بخت از آن ز زلف چو کمند

در دست عنان اختیارم باشد

اهلی شیرازی