گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

 

مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب

که نمی‌شکیبد از تو دل بی‌قرارم امشب

ز طرب نماند باقی، که مرا تو هم وثاقی

چو لب تو گشت ساقی نکند خمارم امشب

چه زنی صلای رفتن؟چو نماند پای رفتن

[...]

اوحدی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

برای صبا به یارم امشب

کز دست غمت فگارم امشب

در پی کسیم بس این که ناچار

غم زیسته غمگسارم امشب

از شعله ی شوقت آتش افتاد

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

ترک کاوش کرد کیوان کوکب آمد یارم امشب

رفت ز اختر بد سری ها شد به سامان کارم امشب

فرهی آموخت دیگر بخت خواب آلوده ام را

خوی بی‌خوابی چه خوب از دیدهٔ بیدارم امشب

کی رقیب از دست دادی دوش یک دم دامنش را

[...]

صفایی جندقی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

بود تا صبح مهمان یارم امشب

ز بخت و عمر برخوردارم امشب

بود روح القدس تا صبح ساقی

که هم پیمانه شد دلدارم امشب

بود در بر مرا آن آیت نور

[...]

حاجب شیرازی