×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷۶
ای باد، بوی یار بدین مبتلا رسان
در چشم من ز خاک درش توتیا رسان
گر هیچ از آن طرف گذری افتدت ز من
خدمت بر و سلام بگوی و دعا رسان
یک تار بهر پرسش من زان قبا بکش
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵
ای پیک نامه بر، خبر او به ما رسان
بویی ز کوی صدق به اهل صفا رسان
بیگانه را خبر مده از حال این سخن
زان آشنا بیار و بدین آشنا رسان
جای حدیث او دل آشفتهٔ منست
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۷۰ - در تجافی ازدار غرور وانابه به سوی دار خلود
چه جویی ازآن جانگزا شارسان
که هر گلشن او بود خارسان
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶۵ - فتوحات شاپور در مشرق
به استرخ کرد آن سوم شارسان
بدو اندرون کاخ و بیمارسان
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۴ - تأسف بر اوضاع حالیه ایران
به هر جا که بینی یکی شارسان
به ماننده ی گور و بیمارسان