گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

این نوبت آب دیده ز هنجار دیگرست

کار دلم نه بر نهج کار دیگرست

از هیچ یار بر دلم این بار غم نبود

یاران، مدد، که این ستم از یار دیگرست

ای دردمند عشق، به درمان مدار گوش

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۸

 

حسن را با بی قراران گیر و دار دیگرست

مهر را هر ذره ای آیینه دار دیگرست

مستی چشم غزالان نشکند ما را خمار

چشم لیلی دیده ما را خمار دیگرست

به که برگردد به مصر از راه، بوی پیرهن

[...]

صائب تبریزی