گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص

تو غلط مهر به غمخواری اغیار حریص

باغ حسن تو نم از خون جگر می‌طلبد

گریه زاریست مرا دیدهٔ خونبار حریص

ز آب و آیینه بجو صورت این سر که چراست

[...]

محتشم کاشانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۱ - لعل گهربار

 

خنجر شمر، به قتل شه ابرار، حریص

حنجر شه به دم خنجر خونخوار، حریص

زیر خنجر شه دین، تشنهٔ یک جرعهٔ آب

وز پی کشتن او شمر جفاکار، حریص

شمر می کرد پی کشتن آن شاه شتاب

[...]

ترکی شیرازی