گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱

 

نیستی پیشه‌کن از عالم پندار برآ

خویش را کم شمر از زحمتِ بسیار برآ

قلقلِ ما و مَنَت پُر به‌گلو افتاده‌ست

بِشِکن شیشه و چون باده به یکبار برآ

تا به‌کی فرصت دیدار به خوابت‌ گذرد‌‌؟

[...]

بیدل دهلوی