گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۹

 

اجر جفا و مزد وفا را که می دهد

تاوان عمر رفته ما را که می دهد

سامان کشتیم زشکستن گذشت و رفت

ای ناخدا جواب خدا را که می دهد

خندید صبح و کام دل نوبهار داد

[...]

اسیر شهرستانی