گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۰

 

تو تا گشتی بلای جان، بلا را دوست می‌دارم

چو تو میل جفا کردی، جفا را دوست می‌دارم

چنان مشغول تو گشتم، که هستم فارغ از جنت

به جنت نیستم کاری، لقا را دوست می‌دارم

به هر جایت که می‌بینم، نکوتر باشد از هر جا

[...]

ناصر بخارایی