گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح علی بن احمد

 

منم منم زده در دل ز عشق یار آتش

گمان مبر که یک آتش که صدهزار آتش

چو نار شد دلم از عشق ناردان لب دوست

میان دل همه چون دانه های نار آتش

هر آفریده بترسد ز آتش و دل من

[...]

سوزنی سمرقندی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

چو دیده دید بر آن روی آبدار آتش

دوید بر سرم از عشق آن نگار آتش

گر اتفاق نباشد میان آتش و آب

چگونه گشت بر آن عارض آبدار آتش

ز عشق عارض او غمگسارم آتش است

[...]

ادیب صابر
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش

دوزخ یکی و سوزد ما را هزار آتش

در جان ز عشق سوزی در دل ز طعن داغی

یاران حذر که بارد زین روزگار آتش

دلسوزی عزیزان بر گریه ام چه حاصل

[...]

بابافغانی
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش

 

شکوه از سردی او چه رانی؟

کاین بود آخر کار آتش

قصه سوزش دل چه خوانی؟

سوزد آن کو شود یار آتش

رهی معیری