گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

من و مجنون دو اسیریم که غم شادی ماست

هر که این شیوه ندانست نه از وادی ماست

پاس شمع رخ ساقی به دعا می داریم

کین چراغی است که در ظلمت غم هادی ماست

آن سبکبار نهالیم که در باغ جهان

[...]

اهلی شیرازی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

چین پیشانی ارباب غم از شادی ماست

صد گره در دل زنجیر ز آزادی ماست

ما چو گل، دست در آغوش خرابی داریم

خارخار عبثی در دل آبادی ماست

طغرای مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۸ - خاطری کاشانی علیه الرحمه

 

ماییم که نوحه مایهٔ شادی ماست

در عشق اسیر بودن آزادی ماست

هر غمزه که خون ما خورد مرهم دل

هر عشوه که راه ما زند هادی ماست

رضاقلی خان هدایت