گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۱۷

 

عاشق به غم تو کار افتاده خوش است

سرداده به باد و بی سر استاده خوش است

انصاف بده که این دل بی سرو پا

در پای تو سر نهاده سر داده خوش است

عطار