گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد

وز بند تو بندهٔ تو آزاد مباد

تا عشق تو را دلم عمارت نکند

ویران شدهٔ عشق تو آباد مباد

امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

گیتی ملکا جز به تو آباد مباد

در عادت تو جز هنر و داد مباد

خصم تو ز بند محنت آزاد مباد

هر کاو به تو شادی نکند شاد مباد

امیر معزی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

کار من جز درود و داد مباد

هرک ازین شاد نیست شاد مباد

نظامی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

جز یاد تو در سینه ما یاد مباد

جز نام توام بر لب فریاد مباد

بی حلقه زنجیر تو آزاد مباد

بی درد غم رخت دلی شاد مباد

میرداماد
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳

 

یأس‌فرسای تغافل دل ناشاد مباد

بیدلانیم فراموشی ما یاد مباد

عیش ما غیرگرفتاری دل چیزی نیست

یارب این صید ز دام و قفس آزاد مباد

پرگشودن ز اسیران محبت ستم است

[...]

بیدل دهلوی