گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۴

 

غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد

به بادش گر دهی باغ صفا در آستین دارد

سمندر می کند آیینه را پرواز می بخشد

کف خاکستر دل فیضها در آستین دارد

به استقبال قاتل زخم جرأت را نمک ریزد

[...]

اسیر شهرستانی