×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹۲
آن دل خراب شد که تو آباد دیدهای
وان سینه غم گرفت که تو شاد دیدهای
بازارِ عیش و خانهٔ هستی و کویِ عقل
ویرانهها شد آن همه کآباد دیدهای
عمریست تا به دامِ بلایی اسیر ماند
[...]
۷ بیت