گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۸

 

تا جان دارم سر وفا دارم من

ور جان ببری روان روا دارم من

تا کی پرسی که هان چه داری در دل

چون در همه آفاق ترا دارم من

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲

 

بی چهرهٔ تو چشم کرادارم من

خون میریزی که خونبها دارم من

خونی که بریختی چو بگشادی دست

در گردن من کن که روا دارم من

عطار
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

در دل دو هزار مدّعا دارم من

زان است که پیوسته جفا دارم من

زان زود شکسته می شود شیشه دل

کورا چو حباب بر هوا دارم من

ابوالحسن فراهانی