گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۸

 

یک امشبی که درافتاده‌ای بیا خوش باش

به رای خویش مرو هم به روی ما خوش باش

به بینوایی ما امشبی قناعت کن

چو هیچ ساز دگر نیست با نوا خوش باش

اگرچه لایق قدر تو صدر سلطان است

[...]

حکیم نزاری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۰

 

ای دل ار عاشقی بیا خوش باش

رو چو ما صادقی بیا خوش باش

خوش بلائیست عشق بالایش

جان فدا کن درین بلا خوش باش

همه کس خوش بود به ساز و سزا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی